هنگامی که گیاهان سیب زمینی 1401 شکوفا می شوند، گل های پنج لوبی را می فرستند که مزارع را مانند ستاره های بنفش چاق پر می کنند. بر اساس برخی گزارش ها، ماری آنتوانت آنقدر از شکوفه ها خوشش می آمد که آنها را در موهایش می گذاشت.
شوهرش، لویی شانزدهم، یکی را در سوراخ دکمهاش گذاشت و الهامبخش یک مد کوتاه شد که در آن اشراف فرانسوی با گیاهان سیبزمینی روی لباسهایشان میچرخند.
این گل بخشی از تلاشی بود برای متقاعد کردن کشاورزان فرانسوی برای کاشت و ناهار خوری های فرانسوی برای خوردن این گونه عجیب و غریب. امروزه سیب زمینی بعد از گندم، ذرت، برنج و نیشکر پنجمین محصول مهم در سراسر جهان است.
اما در قرن هجدهم غده یک چیز بدیع بود، برای برخی ترسناک، برای برخی دیگر گیجکننده بود بخشی از تشنج اکولوژیکی جهانی که کریستف کلمب به راه انداخت.
بسیاری از محققان بر این باورند که ورود سیب زمینی به شمال اروپا به معنای پایان قحطی در آنجا بود. بیشتر از آن، همانطور که مورخ ویلیام اچ مک نیل استدلال کرده است، سیب زمینی منجر به امپراتوری شد.
«با تغذیه جمعیت های در حال رشد سریع، [این] اجازه تعداد انگشت شماری از کشورهای اروپایی که بین سال های 1750 تا 1950 بر بیشتر جهان تسلط داشتند. به عبارت دیگر، سیب زمینی به ظهور غرب دامن زد.
به همان اندازه مهم، پذیرش سیب زمینی در اروپا و آمریکای شمالی الگوی کشاورزی مدرن به اصطلاح مجتمع کشاورزی و صنعتی را تنظیم کرد. بورس کلمبیا نه تنها سیب زمینی را از اقیانوس اطلس عبور داد، بلکه اولین کود فشرده جهان را نیز به ارمغان آورد.
و هنگامی که سیب زمینی در معرض حمله واردات دیگری قرار گرفت، سوسک سیب زمینی کلرادو، کشاورزان وحشت زده به اولین آفت کش مصنوعی روی آوردند: نوعی آرسنیک. رقابت برای تولید مخلوطهای آرسنیک قویتر، صنعت مدرن آفتکشها را راهاندازی کرد.
در دهههای 1940 و 1950، محصولات بهبودیافته، کودهای شیمیایی با شدت بالا و آفتکشهای شیمیایی انقلاب سبز را به وجود آوردند، انفجار بهرهوری کشاورزی که مزارع را از ایلینوی به اندونزی تغییر داد – و یک بحث سیاسی در مورد عرضه مواد غذایی به راه انداخت که با شدت بیشتری افزایش مییابد. روز